دل نوشته ای برای مامانم

ساخت وبلاگ

دست‌ش رو می‌کوبه به دیوار. بغض‌ش می‌گیره اما صداش در نمی‌آد. با خودش حساب و کتاب می‌کنه. می‌بینه بعد این همه سال نبودن، اگه بود تازه ۴۵ سال‌ش می‌شد. با پشت دست اشک‌هاش رو پاک می‌کنه. آخه تولده...

تولدت مبارک مامان

راستی سلام.

دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 48 تاريخ : سه شنبه 13 دی 1401 ساعت: 17:38

سلام مامانداشتم فکر می‌کردم ماه دیگه این موقع شده ۷ سال که نیستی.هفت سال :)ولی خب توی این هفت سال انگار هر روز خدا گمت کردم، بعضی وقتا بیشتر.هفت سال که نبودنت رو دلیل کردم برای زندگی نکردن.برای هیچی نخواستن. شاید نباید این شکلی می‌شد.ولی شد.خیلی دیر شده حتی برای کاش گفتن :)راستی مامان تو منو یادته؟ا دل نوشته ای برای مامانم...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 91 تاريخ : چهارشنبه 18 اسفند 1400 ساعت: 20:53

سلام مامان. ۴۴ سالگیت مبارک. همین. دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 18 اسفند 1400 ساعت: 20:53

سلام مامان یک نفر رضا هستم، پسرت :) یادت هست که؟ می‌دونم که هست. عارضم به خدمتت که مامان جان آقا رضا ۲۳ ساله شدن. تبریک نمی‌گی؟ بوسم نمی‌کنی؟ قربون صدقه‌م نمی‌ری؟ می‌گم مامان، زشت نباشه روز به روز دارم عقب می‌کشم؟ چی می‌خواستیم، چی شد؟ چی می‌خواستیم، دل نوشته ای برای مامانم...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 95 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 13:58

سلام مامانمسخرس نه ؟؟چندساله که برات مینویسم اما هیچ خبری ازت نشده !خودمو مسخره کردم نه ؟!آره :)حالا من هرچی خودمو به نفهمی بزنم باز یه چیزایی رو نمیشه ندید. خسته شدم، از خودم از فکرام. دلم میخواد دیگ دل نوشته ای برای مامانم...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 4:26

سلام مامانبعد از چند روز حبس کردن خودم داخل اتاق امروز آفتاب رو دیدم !!برای چند لحظه ی کوتاه ...احساس خوبی بود، دلم می خواست لمسش کنم. اما مثل یه پسر بچه بودم که وسط پنجره واستاده با یک بکگراند مشکیدا دل نوشته ای برای مامانم...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 4:26

سلام ماماندهخدا داخل چرند و پرند میگه ؛اگر چه دردسر می دهم، اما چه می‌توان کرد، نُشخوار آدمیزاد حرف است !!آدم حرف هم که نزند دلش می‌پوسد ...از اونور یکی دیگه میگه ؛بعضی اوقات حرفی نداری چون ک حرفا کار دل نوشته ای برای مامانم...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 144 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 4:26

سلام مامانمنم رضا، یادت هست منو ؟!امشب دلم می خواست که دلتنگت بشم، که غمگین بشم ...امشب دلم می خواست از ته دل فریاد بزنم ...امشب که داخل بیچارگی خودم گیر افتاده بودم می خواستم که مرهم زخمم باشی ...اما دل نوشته ای برای مامانم...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 141 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 4:26

سلام مامان۱۵ شعبانه مثلِ اینکه ؟؟هنوز یادته ؟مگه میشه نباشه، این همه سال دارم میام اینجا و حرفای تکراری رو بازگو می کنم. این چندمیه ؟؟۵ یا ۶ ؟مگه فرقی هم میکنه ؟دلم برای دیگه شله زردت تنگ شده :)برای ا دل نوشته ای برای مامانم...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 119 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 4:26

سلام مامانتبریک بگم ؟من که از تو دورم، من که با تو غریبم. من که خیلی وقته ازت فاصله گرفتم. تبریک بگم ؟؟حتی امروز فکر هم نکردم، اما الان فقط به یه چیز فکر کردم. به یه خاطره ی کوچولو. به یه پسر بچه کوچو دل نوشته ای برای مامانم...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 19:38