60month 26 day

ساخت وبلاگ

سلام مامان

خوبی ؟

همینجور الکی الکی رفتیا ...

پشت سرتم نگاه نکردی ...

دلم برات تنگ شده بود ...

خیلی نه، خیلی خیلی زیاد هم نه ...

فقط دلم برات تنگ شده بود. 

دلم میخواست بهت زنگ بزنم باهم صحبت کنیم ...

حرف بزنیم، تو حرف بزنی ...

من حرف بزنم ...

هرچند وقتی هم که بودی زیاد حرف نمیزدیم ...

آخ که چقدر دلم برای وقتایی که بودی تنگ شده ...

چقدر زمین خوردم و دستم رو گرفتی ...

چقدر همه جا تیره و تاریک شد و نذاشتی تاریک بمونی ...

چقدر آشفته ام مامان، چقدر دچار تشویشم ...

آخ مامان نمیدونی که چقدر دلم دوباره بودنت رو می خواد ...

دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 144 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59