61month 12day

ساخت وبلاگ

سلام مامان

خوبی ؟

کجایی ؟؟

چقدر دوست دارم ببینمت ...

اما چقدر خجالت زده ام که با تنی پر از گناه این خواهش رو ازت دارم ...

با وجودی سر تا پا پر از بد دهنی و بد گمانی ...

چقدر دلم میخواست بودی ...

فقط بودی ...

فقط بودیم ...

بدون هیچ چیز دیگه ای ...

چقدر دلم میخواست این زخم روی زندگیم نباشه ...

این زخم که هر بار سر باز میکنه تمامِ زندگیم رو خون بر میداره ...

چقدر دلم میخواد باشی و هیچ چیز دیگه ای اطرافمون نباشه ...

من باشم و شما، من باشم و خانواده ...

با هم بدون دغدغه زندگی کنیم ...

فقط همین ...

امان از این آه که می سوزاند تمام وجودم را ...

دلم برات تنگ شده مامان ...

امروز صدای بابا رو شنیدم، کمی استرس داشت ...

چقدر ترسیدم، چقدر داخل دلم سوختم ...

مامان حواست به بابا باشه ...

شما که عزیز خدایی از خدا بخوا که مراقب بابا باشه ...

اخ که چقدر داخل این دلتنگی ها دلم دوست داشتنت رو میخواد ...

خدا رحمتت کنه مامان ...

 

دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 104 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:19