No time

ساخت وبلاگ

سلام مامان

این روزای زندگیم برات عادی شده یا هنوز عجیب غریبن برات ؟

میدونی مامان، این حس و حال های عجیب خیلی هم عجیب نیستن. 

فقط من وانمود به عجیب بودن میکنم. 

وانمود به فرار کردن. 

به کف دستم خیره میشم، میبینم هیچی نیست. مثل زندگیم. 

هربار که به زندگی خودم بر میگردم اینجوری میشم. 

من یاد نگرفتم به همینی که هستم احترام بذارم. 

فقط یاد گرفتم داخل خیال زندگی کنم و هیچی نباشم. 

به زندگیم که نگاه میکنم هیچیش مورد پسند من نیست فقط اجباره. 

زندگی خیلیا اینجوری بوده اما مال من اجبار خودمم روشه ...

اجبار به خط خطی کردن. 

دلم نمیخواد اینجوری زندگی کنم مامان. 

راستش اصلا دلم نمیخواد زندگی کنم. 

فقط رشد کردم، بیهوده ...

بدون ارزش. 

از همه ی نگاه های اطرافم میفهمم که حتی در نظر انها هم هیچی نیستم. 

این مهم نیست. 

مهم اینه که حال خودم از خودم بهم میخوره ...

دوباره و دوباره برای بار هزارم. 

این روزا حتی خجالت میکشم با خودم حرف بزنم. 

با خودم کلنجار برم. 

از خودمم شرمنده و سرافکنده ام مامان. 

میفهمی مامان ؟؟؟

این حال لعنتی پسرت رو میفهمی ؟؟؟

به بن بست رسیدنش رو درک می کنی ؟؟؟

حتی خجالت میکشم به آینه نگاه کنم و تن لش خودمو ببینم. 

هرچند ندیده هم به خودم لعنت میفرستم. 

مگه من چکار کردم مامان ؟؟

مگه من از این زندگی چی می خواستم ؟؟

مگه من کی بودم ؟؟

لعنت به این من که هرچی میکشم از دست خودشه. 

مثل همیشه آخر نوشته ام رسیدم به کاش ها ...

کاش تو بودی مامان، گوشم رو میگرفتی وادار به ساختن میکردی. 

ساختن یه زندگی معمولی. 

بدون هیچ و پوچ، بدون فکر و خیال. 

کاش بودی و دستم رو میگرفتی که داخل این تاریکی انقدر فرو نرم. 

انقدر که حالا دیگه نشه کاریش کرد. 

مامان بین خودمون بمونه، بعضی وقتا هم تاریکی بالا میارم. 

احساس میکنم باید دوباره پوست کلمه هارو بکشم روی خودم تا گرم بشم. 

باید دوباره شروع کنم به ستودنت تا یادم بره، کجا رو نمیدونم. 

فقط از این هیچی فرار کنه که یادش بره. 

تحمل اینکه هیچی نیستی و هیچی نخواهی شد. خیلی سخته. 

حالا که فکر میکنم میدونم باید داخل دفتر دخترت چی بنویسم. 

آخه گفته بود برام یه جمله بنویس. 

”که هستی ؟
چه می خواهی ؟ “

هیچم و دگر هیچ نخواهم. 

دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 19:38