دل نوشته ای برای مامانم

ساخت وبلاگ
41month 8dayپنجشنبه یک شوخی بَد بود !!!نمیدونم، همون موقع ها که بودی هم پنجشنبه ها یجورایی بود !انگار از همون روز اول نافم را با پنجشنبه بریده بودند !!خود به خود هر پنجشنبه بدون اینکه دلیلی داشته باشد--راهی قبرستان میشدم، پنجشنبه هایم اینگونه میگذشت ...انگار داشتند من را آماده میکردند، از قبل همه چیز آماده شده بود !ولی فکر روحیه یک دندگی و لجبازی من را نکرده دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1396 ساعت: 11:34

سلام مامانامسال هم گذشت، مثل سه سال گذشتهفکر کنم این چهارمین روز مادر بی مادر بود ...درد داشت، خیلی خیلی درد داشتولی بازم گذشتدلتنگت بودم، بعد از مدت ها دوباره تونستم بیام به دیدنت و حسابی باهات درد و دل کنم، برای همین ارومم و چیزی نمیگم :)وگرنه این چندروز انقد داخل این حال و هوای مادرانه اذیت شدم که نگو ...همینجور سال به سال میگذره و هیچ کاری از دستم ب دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 144 تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1396 ساعت: 11:34

سلام مامان خوبم خداروشکر، شما خوبین؟چند وقته دیگه حتی دلم نمیخواد که بنویسم مامان حتی دیگه نمیخوام که اروم بشم خسته شدم مامان، خسته... دیگه کم اوردم، بریدم، میدونم هربار این جملاتو تکرار میکنم ولی مامان باور کن هربار بیشتر از قبل کم میارم خسته میشم میبرم ... جدیدا دیگه هیچ حرفی هم ندارم فقط باید بشینم یجا خیره شم به یجا دیگه  و فقط برات اشک بریزم فقط همین مامان دلم برای با تو بودن تنگ شده، برای اذیت کردنت، برای خود خود خودت مامان چقدر به سکوت نیاز دارم مامان به سکوتی مثل سکوت تو... به ارامشی مثل خوابیدنت، چقدر دلم برای خوابیدن در کنارت دلم تنگ شده... کاش میشد منم مثل تو بخوابم و دیگه بیدار نشوم. این پنجشنبه هم گذشت امار پنجشنبه ها هم از دستم در رفته مامان دوازده، اره دوازده همین پنجشنبه دوریه ... مامان بریم بسوی نماز... دوست دارم مامانم :( دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 126 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 19:33

39month 21day مامانهمه چی تقصیر توعه، ببین نبودت بامن چکار کرد...با رفتنت باعث شدی به چه کسایی اجازه ورود به زندگیم بدمبا چه کسایی درد دل کنمو اخرش با بی رحمی تمام نابود کننبا رفتن باعث شدی، دیگه نفهمم زندگی یعنی چی؟؟؟با رفتنت باعث شدی زندگی برام جهنم باشه و هر روز آرزوی مرگ کنمبا رفتنت باعث شدی برای فرار از واقعیت به چیزای دیگه دل ببندم که پوچ بستمبا رفتنت باعث شدی دیگه چیزی ازم نمونهمیبینی مامان، میبینی کارم به کجا رسیده ؟بست نیست، دیگه کافی نیست این همه درد این همه رنج؟؟؟بازم بگم مامان؟؟تا خود صبح برات بگم؟ از بدبختیام برات بگم ؟خوش حال ميشی بدبختیامو میبینی؟بسه دیگه مامان به خودت قسم بسته دیگه، تموم شدم مامان، تموم ... .یه پسر بد | دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 122 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 19:33

سلام مامانم دیگه انقد نبودی که روزه دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 18:12

سلام مامان هفته چهارمم گذشت ... چهار هف دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 18:12

سلام مامان پنج هفته گذشت، پنجمین پن دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 118 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 18:12

سلام مامان منم اون گدای قدیمی، همونی که خیلی وقته تورو گدایی میکنه...خیلی وقته که دیگه برات چیزی ننوشتم، از چیزایی که چندسال بود مینوشتم... از تولدت از پروازت از محرم از روزهای تکراری از خیلی چیزا ... ننوشتم چون شک داشتم و دارم که بفهمی حرفامو بخونی دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 109 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 1:08

سلام مامان خیلی وقته که برات چیزی ننوشتم... خیلی وقته که دیگه برات از چیزی حرف نزدم ... خیلی وقته که دیگه اون ادم سابق نیستم و عوض شدم ... شایدم عوضی شدم... ببخشید که بی ادبم شدم... خیلی دلت ازم پره نه؟ نگو نه که باورم نمیشه ، نگو نه از رفتارات همه چیز مشخصه... خیلی دوست داشتی که من پسرت نبودم ... اصلا نبودم... نیومدم شکایت اومدم بگم یه عید قربان دیگه گذشت... اره مامان امسالم گذشت، و این چهارمین ع دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 19:48

سلام مامان دوباره پسرت اومده برات که بنویسه ، ازچی خودشم نمیدونه ...پسرت خجالت زده تراز همیشه اومده که برات بنویسه ، شرمنده تر از همیشه ... پسرت بازنده تر از همیشه برگشته ، چون جایی رو نداشته که بره ، آواره تر از همیشه ... پسرت خیلی وقته در حال سقوطه مامان ، خیلی وقته ... روز به روز بد تر از گذشته ، باید خودت بهتر بدونی چه مرگمه مامان ... حالو روزم فقط تو رو میخواد مامان ، مرهم دردام تویی مامان ... که تو هم ول کردی رفتی... مامان یه زخم دارم ، که سر باز کرده ، روز به روز داره عفونتش بیشتر میشه ... ولی کشنده نیست ، فقط درد داره ، بغض داره ، دلتنگی داره ، آه و افسوس داره ... حسرت گفتن مامان رو دا دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 112 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:45

سلام مامان  سلام مامانِ بد سلام مامانِ دروغگو سلام مامانِ بی وفا  سلام مامانِ رضا  خوش میگذره ؟ برا خودت عشقو حال میکنی ؟ لبخند رو لباته ؟ منم شادم ، منم میخندم ، حتی بیشتر از تو ، خیلی خیلی بیشتر تو ... اره فکر کردی خودت تنها بلدی بی وفا باشی ؟ نوچ اینجوریا نیست ... منم خیلی کارا بلدم که حرصت بدم ، البته اگه برات مهم باشم که حرص بخوری ... که نیست ، که اگر بود ، خودتم الان بودی ، پیشم بودی ، درکم کرده بودی ... اره چقدرم که هستی ، ممنون که هستی ... چقدر خوبم هستی ، بهتر از مادرای دیگه هستی ... ممنون که هستی مامان :)) خدا من یروز ازت جواب میخوام ، جواب تمام این روزای بی مادریم را ... دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 170 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:45

سلام مامان 

خوبی ؟ چخبرا ؟ مزاحم که نشدم ؟ 

همینجوری گفتم بیام یکم باهات حرف بزنم ...

انگار یجا دیگه حرفامو زدم :/

دلم برات تنگ شده مامان ...

کاش پیشم بودی مامان ...

دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 105 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 18:31

سلام مامان  ”این پنجشنبه هم گذشت“ جمله باحالیه انگار ... !  که هر پنجشنبه تکرارش میکنم ... ! ”گذشتن“ اوهوم اینم جالبه برا خودش ...! ”عادت کردن“ اره مامان ، اینم مثل بقیه ...! ”انتظار“ بیهوده ، تکراری ، زجر آور ، گاهی شیرین ...! ”جای خالی“ درد آور ، بغض ، آه ، حسرت ... ”فراموشی“ خودش میاد ، وقتی که ن دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 134 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 18:31

سلام مامان  31ماه :) اره ۳۱ماه نکبت بار ... زود گذشت نه ... ! انگار همین دیروز بود ... چه بد گذشت ... میتونست خوبم باشه ... میتونست که خوشحال ترین پسر دنیا باشم ... اما گذاشتی و رفتی و تراژدیمونو خراب کردی ... زود کنار کشیدی مامان ، خیلی زود ... روزها ، ماه ها ، همینجور در حال گذشتنن ... هی امروز ، دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 165 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 18:31

سلام مامان  یه غروب دیگه ، یه خلوت دیگه ، یه تنهایی دیگه ...یه دلتنگی دیگه ، یه آه یه حسرت ... بعدشم ادامه به سوی ناکجا اباد ... روال باحالیه ، پراز هیجان ... اره یه زندگی مزخرف ، بی روح ، یکنواخت ... پراز هیجانه اینطور نیست مامان ... ؟ خیلی آسون رفتی مامان ، خیلی آسون ... این حقم نبود ، قرار نبود ه دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 138 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 18:31

سلام مامان  غروبه مامان ...میدونی که چی میگم :) آره مامان  ، دلم برات تنگ شده ... ولی نیستی که ، اوهوم نیستی ... دیگه هیچی ندارم که بگم مامان ... اخه هرچی هم که بگم اخرش به نبودت ختم میشه ... چه فایده ... وقتی ندارمت ، وقتی بی توام ، از چی بگم مامان ... از کدوم دردم بگم مامان ... هیی.... کاش پیشم بو دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 127 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 18:31

سلام مامان  خوبی مامان ؟ خوش میگذره ؟ چکار میکنی ؟امروزم یه پنجشنبه بود ، دیگه داره تموم میشه ... مامان یوقت فکر نکنی که فقط پنجشنبه ها به یادتم و برات مینویسم ... نه مامان هر لحظه بیادتم ، اینکه برات نمی نویسم برا اینه که دیگه نمیتونم ... دیگه از درد نبودنت نمیتونم بنویسم ، دیگه دردام داخل یه صفحه دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 136 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 18:31

سلام مامان  ساعت ۱:۱بازم نیمه شعبان :) بازم دیگ شله زرد ، بازم نذر و نیازای تو :) بازم دور هم جمع شدن :) ولی با یه تفاوت دیگه ، بعد این چند سال که دیگه تو نمیومدی ... امسال یه فرق دیگم داره ، اینکه ایندفعه منم نیستم :) بهتر ، چه فایده داره وقتی که تو نباشی من باشم :) همین دوسال اخیر نمیدونم چطور واس دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 158 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 18:31